پیرو تصمیم

استارت‌زنی امروز بد نبودم. با توجه به وقایع پیش اومده صبورتر بودم شاید.

نسبت به مامان خیلی مهربون‌تر بودم.

احساس کردم واقعاً واکنش‌های قدری عجولانه‌م رو از خانواده‌م به ارث برده‌م(یا آموخته‌م) که تا شاکی میشیم بروز میدیم.

نه وماً با خشم. گاهی با آرامش اما بروز میدیم.

خب قبلا هم گفتم که باید یاد بگیرم لازم نیست واکنش بلافاصله باشه. میتونه صبورانه و از روی تامل باشه.

و خب طبیعتاً دوست ندارم بچه‌ها صبوریشون مثل من باشه.

دوست دارم تمرین سکوت کنم.

سالهاست این تو برنامه‌مه ولی خیلی سست بودم توش.

حالا هر روز گزارش صبر بر سکوت رو می‌نویسم.

اینم بگم که با اینکه نیتم صادقانه بود ولی به نظرم حرف بدی از فاطمه گفتم.

جا نداشت این حرف رو زدن یا لااقل خوب بود اسم نمی‌بردم.

هرچند اصل حرف بد نبود و خواستم صمیمیتی خواهرانه رو مطرح کنم، ولی نمیدونم چه برداشتی شد.


+توفیقاتم کم شده. زیاااد.

هنوز نماز فضاهای امروز رو نخوندم. ولی باید بخونم.الآن بلند میشم سه چهارتا میخونم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها